یزد و فرصتی برای جهانی شدن
نشست کمیته میراث جهانی سازمان یونسکو برای بررسی پرونده ثبت جهانی بافت تاریخی یزد امروز یک شنبه در لهستان برگزار شد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ،
یزد و فرصتی برای جهانی شدن
هیچ دولتی توان دفاع از سیاست های غالبا«ضدمیراثی» خود ندارد!
مهربان ترین عبارت برای مترادف شدن با«سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری»به طور قطع«حیاط خلوت»است، و این یعنی دردآورترین قسمت ماجرایی تلخ...پس تمام کنیم این به آن و این پریدن ها را که می گویند:«بلا که همه گیر شد، شیرین است».
یزد این روزها در مسیری چندهزارساله به بزنگاهی به غایت«حساس»رسیده است و ما گاه می توانیم با«سکوت»، گاه با«تمرکز» و گاه حتی با«مهربانی»کمک کنیم تا به سلامت از این«گُدار» رد شود و باز گردد به جایگاه واقعی اش یعنی سرزمینی برای جهانی بودن و جهانی شدن!
یزد را نه معادن، نه صنایع، نه کارخانجات کاشی و فولاد، نه طرح های آن چنان، نه آب دریای عمان و خلیج فارس، نه فاینانس های چندصدمیلیون دلاری، نه لابی های کمرشکن، نه سرمایه های سرگردان در اقصی نقاط کشور و نه هیچ چیز دیگر نجات نخواهد داد که نجات یزد در گروی احیای بافت تاریخی است، در گروی جهانی شدن و جهانی اندیشیدن و در یک کلام یزد را مواریث تاریخی و فرهنگی نهفته در آن نجات خواهند داد اگر دل نگران نجات یزد هستیم.
این دولت چه کرد و آن دولت نکرد، این دولت ساخت و آن دولت ویران کرد، این دولت بود و آن دولت نبود، این خوب بود و آن بد... ره به بیراهه بردن است کافی است چشم و گوش فرو بندیم و در ذهن عاری از چپ زدگی و راست باوری نگاه کنیم به برخی اسم ها، برخی نام ها، برخی مدیریت ها، آن گاه به یک نتیجه درخشان می رسیم: هیچ دولتی توان دفاع از سیاست های غالبا«ضدمیراثی» خود ندارد!
دولت ها فقط لطف کرده اند و کمتر ویران کرده اند این ما هستیم که باید بنا کنیم، بسازیم، نگهبان مواریث مان باشیم و... واگرنه کدام دولت را سراغ دارید که بتواند از سیاست های غالبا«ضدمیراثی» خود دفاع کند؟! نه توجیه که دفاع!؟ دفاعی محکمه پسند!
حالا که پرونده روی میز تصمیم گیران جهانی است، من و ما، او و شما در کنج پستوهای غبارگرفته؛ چنگ به روی هم می کشیم که چه؟ که بروز بدهیم معنی میراث نفهمیده ایم یا دارایی های تاریخی مان را باور نداریم؟! این چه جدال بی پایانی است که سر متر گرفته؛ دیوار به دیوار، دنبال آن می گردیم که ویرانی شما بیشتر بود نه ما؟!
دندان سر جگر بگذاریم، فعلا سکوت بهتر است، تمرکز چاره سازتر است، مهربانی راهگشاتر، امیدوار باشیم یا ثبت شود یا پرونده با چند ایراد جزئی به آینده موکول شود و به طور کلی از دستور جلسه خارج نشود. ایرادها را با هم کمک می کنیم که رفع شود، بدون منیّت، بدون خودخواهی که این شهر ثبت شده یا نشده هم جهانی است، زنده است، دیدنی است، دوست داشتنی است.
اصلا گیریم که در اجلاس لهستان چند ایراد جزئی و یکی ـ دو ایراد اساسی گرفتند! باید چه کرد؟ چهره این و آن خراشید یا دست داد به دست همیت و همت و بیشتر تلاش کرد؟! در بدترین حالت ممکن اصلا پرونده ثبت جهانی از دستور جلسه خارج شد! سخت است تلخ است ناامیدکننده است اما هم ما، هم آن ها می دانند که یک راه بیشتر سر راه یونسکو وجود ندارد آن هم ثبت جهانی یزد است با همه ایرادها و کم و کاستی هایی که وجود دارد که یزد را می توان پس از جهانی شدن متحول کرد، انگیزه ای به وسعت همه این جهان خاکی می خواهد، نیروهای یک شهر و یک کشور در برابر همه بزرگی ها و زیبایی های این شهر برای از پس ماجرا برآمدن اندکی کم توانند.
نگران نیستیم، ایکوموس می خواهد بگوید چه؟ می خواهد ثابت کند شایستگی جهانی شدن نداریم؟ یا می خواهد نفی کند شهری چنین زنده و پویا در ایعاد مواریث فرهنگی و تاریخی را؟ که اگر چنین کند که خودش را زیر سؤال برده است! یونسکو نظرش چیست؟ نظرش قطعا این نیست که یزد این قابلیت که جهان شدگی را تجربه کند را به آسانی از دست بدهد.
نگران نیستیم زیرا یزد خیلی پیش تر از اظهار نظر«ایکوموس و یونسکو» ثبت جهانی شده است قرن ها پیش فقط مانده چند نامه و مهر و امضای اداری که آن هم در سایه صبر و همدلی به دست خواهد آمد.
یادداشت /رضا بردستانی